زیر پوست درختان

  لینک خبر : 

   http://www.honaronline.ir/Pages/News-66350.aspx

"زیر پوست درختان " مستندی درباره مهران آبادی و مجسمه هایش به کارگردانی :فرزاد آبادی

اندوه تحمیلی - کتاب شعر فرزاد آبادی

پرنده مردنی نبود منتشر شد

 

کتاب " پرنده مردنی نبود " سروده ی فرزادآبادی توسط نشر شانی منتشر شد

از خیابان ایرانی - کتاب شعر - نشر بوتیمار1391

 

قرائتی لکانی از مجموعه شعر «کروکی بهشت» پرخاش عاشقانه ای با جنگ

 

باری به جای عشق باید از مهراکین سخن گفت

                                            ژاک لکان

 

مسیحا ابوعلی

انگار هنرمندان هر ملتی همواره وظیفه ی خطیر پاسخگویی و دیالوگ کردن با تروما های جامعه و تاریخ زندگانی ملت خود را به عهده گرفته اند و در تاریخ ادبیات پیوسته با آثاری مواجه ایم که حول محور تنش های اجتماعی و تاریخی شکل گرفته اند ، تنش هایی که حل ناشدنی ست و ناگزیر به تروما های دهشتناکی در ناخودآگاه جمعی یک جامعه تبدیل شده اند . جنگ نیز یکی از همین نقاط مورد توجه هنرمندان است و با ذات ویرانگر اش همواره منشا آفرینش شاهکارهای ادبی بوده است . نویسندگان ایران نیز بدین امر بی توجه نبوده اند و پس از سالهای جنگ میان ایران و عراق همواره قلم فرسایی کرده اند و به این ذات ویرانگر پرداخته اند اما به نظر می رسد جغرافیای زندگی آفرینندگان این آثار چه به لحاظ کمی چه کیفی ، در فراورده هایشان دخل و تصرف قابل توجه ای داشته است . مردم جنوب ایران نه تنها به اعتبار آخرین جنگ ایران بلکه با پشتوانه ی خط ممتد جنگ در طول تاریخ انگار این مهمان ویران گر و همیشه ناخوانده را به گونه ای دیگر زیسته اند و به طبع آثار آفریده شده پیرامون این مهم نیز توسط هنرمندانشان متفاوت با درک سایر هنرمندان این مرز و بوم است .

ادامه نوشته

نامه ی چندم

 

این نامه را باز هم از پادگان می نویسم

به نشانی خانواده ام که جنگ زده است آن ها را یکی یکی

به نشانی گوشه ی اتاق

 که سیگارهای تحمیلی  از او خاکستری به جا گذاشته اند

 به نام پدر

پسر

به نشانی اندوه ِ مادری

 که تزریق می شود به شهر آهسته آهسته می گویم

به خواهرم بگویید

تنها اونیست که چشمان عروسک اش را جا گذاشته

در میخ های برآمده از چارچوب در

بعد

من حالم خوب است

این که نوازش می کند صورت ام را حوله ای ست

که از خانه با خودم بردم ...

 

جلسه نقد و بررسی کتاب " از خیابان ایرانی " سروده ی فرزاد آبادی

 

زمان

مکان

: پنج شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰:۳۰ : خرمشهر - میدان فرمانداری -تالار خلیج فارس

این خانه

 

 

این راز های من است     که آواره ام

غلاف اگر شوم         پرنده ها خانه نشین می شوند

با من خیال های خودفروش نبود

با من لحظه هایی بودند که قرنی به دوش می کشیدند

شمع ِتخسی بودم     ایستاده درچشم ِ شب

اصل ِماجرا اما قلب ِمن بود

 

نام ِگمشده را بلندگو نمی گوید

که خال کوبی خیال است        بر دست ِبریده ملاح

خیلی چیزها یعنی تنهایی

مثل ِخاطرات ما از خنده ها

مثل ِاین زندگی که درهای آن در کتاب های باز     بسته است

 

نامه اگر بودی      می نوشتم

قندیل          می بستم

نارنجک      می افتم

من مثل ِپروانه هایی که نیمی از عمرشان را کرم ریخته اند دور ِگل ها

نریخته ام برگ از شاخه هایم برای قشنگی    اگر درختی بوده ام

روزی که شب نداشتم هم

باز به ماه ِنگاه ِتو نیاز داشتم

ابرو نبودم که برداری یا بکشی

دلی که کنده نمی شود از دریا بودم  

                                    بی گدار     

                                    بی باران 

                                    بی تو سخت تر از همه ی این ها اما

 

این خانه است    که آواره ام می کند

نگاهي به كتاب « كروكي بهشت » سروده ي « فرزاد آبادي »- نوشته : مهرنوش قربانعلی

 

« هيچ احساسي، هيچ فكري نمي تواند،مجموع زندگي ما را دربرگيرد، هم بدبختي وهم شادي هاي ما را، هم چندگانگي وهم تضادهاي ما را، كه جبر سرنوشت ماست، اين از حيطه ي تجربه ي زندگي ما بيرون است. حافظه هم دركوشش خود براي اين كه لحظه را از نو زنده كند وتماميت آن را بازيابي كند، شكست مي خورد ونيز هرچند بكوشد تا گوناگوني لحظه ها را يكسان كند به جايي نمي رسد، تنها ادبيات است كه مي تواند حق اين حضور مطلق لحظه را ادا كند، بنابراين كلمه ها با زمان مي جنگند، با مرگ مي جنگند، ولي با جدايي هم مي جنگند،زيرا آنها مي توانند، واين به گمان من ازمسلم ترين وظايف آن هاست كه به فردي ترين امور زندگي ما، به گذشت زمان ، به طعم زندگي ، به مرگ، به تنهايي، كليت وعموميت ببخشند» با درآمدي كه از مقاله ي « سيمون دوبوار» با عنوان « توانايي ادبيات » آورده شد* ، مراجعه اي به « كروكي بهشت » فرزاد آبادي خواهيم داشت.

اگر براي شعر بنيان ومبنايي كه اتكاي محوري آن را شكل مي دهد، قائل باشيم، به فرض اين كه شعر داراي گرايش بنيادين زباني، ساختاري و فرم آفريني است، اتكاي اصلي شعرهاي « فرزاد آبادي» بر محوري حسي است و زبان نيز به تبعيت از اين محور اصلي بيشتر داراي نقش عاطفي ست ، يعني  به دنبال انتقال تاثيري از احساس گوينده است كه مي تواند در حقيقت آن را داشته باشد ويا وانمود نمايد كه چنين حسي را دارد:

باد براي اين نمي آيد    كه پرچمي را برقصاند/ براي بادبان كشتي / يا آسياب هاي بادي هم    باد نمي آيد/ در اولين باري كه تو را ديده بود/ اعتراف كرده بود/ براي دلش وزيده بود    به موهاي تو/ اما تو...

ادامه نوشته